داستان افسار گسیختگی هوش سیاسی تا مرز رسیدن به بی مرزی
سریال روایتگر بی حد و مرز بودن خواسته های بسیاری از سیاستمداران است که از کاخ سفید به عنوان سمبل یا مصداق این افسارگسیختگی استفاده کرده است . بازی کوین اسپیسی در نقش "فرانسیس آندروود" جای هیچ شکی برای داشتن استحقاق وی در گرفتن جایزه گلدن گلوب 2015 نمیگذارد و شایستگی وی درربودن عنوان "بهترین بازیگرنقش اول مرد" در همه جا و زمان های سریال به چشم میخورد .جذابیت داستان و سناریو هر دو فصل سریال کاملا تحت تاثیر بازی اسپیسی قراردارد و در طی بیست و شش قسمت هر از گاهی که گسستگی و عدم یکپارچگی سریال و ریتم آن به سبب دخیل بودن کارگردانان متعدد در اپیزود های مختلف به چشم میخورد ؛ اسپیسی به کمک آن کمبودها آمده و سریال را بخوبی در می آورد . در سریال هیچ سیاستمدار و یا پرسنلی در کاخ سفید را نمی بینید که منافع کشور آمریکا را به منافع شخصی اش ترجیح دهد و این جاه طلبی ها و توجه به میل شخصی تا حد راننده شخصی معاون اول رئیس جمهور ؛ به زیبایی به تصویر کشیده شده است . این سریال که محصول 2014-2013 میباشد بابازی های درخشان Kate Mara, Robin Wright در نشان دادن مستقیم میهن پرستی نقطه مقابل سریال خوش ساخت " یگان Unit " قرار می گیرد که فرهنگ میهن پرستی را در تمام فصول خود رعایت نموده و مستقیما ترویج مینماید ولی سریال خانه پوشالی از طریق ایجاد احساس انزجار از سیاستمداران در این سریال نهایتا و به طور غیر مستقیم به میهن دوستی میپردازد.
چند قسمتی از فصل اول سریال لیست سیاه اثر Jon Bokenkamp ، با بازی James Spader و Megan Boone ، محصول 14-2013 را دیدم . با دیدن همین چند قسمت هم میشد فهمید که کلیشه های رایج فیلم و سریال های ضد تروریستی مانند سریالهای The Unit ,Homeland ,….. از همه جای فیلم فوران میکرد :
پلیس آسیب پذیر که خیلی وقت ها قوانین را زیر پا میگذارد
خائن درون سازمان ضد تروریست
یک همکار که چوب لای چرخ میگذارد
یک متخصص رایانه که فقط با رایانه اش به فضا سفر نمیکند وگرنه همه کار میکند ...
رئیسی که اول اعتماد نمی کند و بعد .....
شخصیت مرموز داستان
حوادث جمعی
تروریست های افراطی از همه فرقه
و ........
با وجود همه این کلیشه ها سریال از همان اپیزود اول جذاب بود !
شماره دویست و چهل و هشت دنیای تصویر را هم گرفتم .درحال مطالعه آن بودم که فکری که هر مرتبه و در زمان خواندن این مجله در وجودم و فکرم زمزمه کنان می آمد؛ بازهم به سراغم آمد . وقتی مرورش کردم تصمیم گرفتم اینبار آن را بنویسم و با دیگران این تفکر و البته نظر شخصی ام را به اشتراک بگذارم . همیشه این سوال را از خودم میپرسیدم که چرا ما ایرانی ها تو اعتماد به نفس سرامد همه دنیا هستیم ولی همینکه نوبت به عمل کردن فرا میرسد ، هر چیزی که خلق میکنیم به واحد مسافت ، کیلومترها و به واحد زمان ، سالها با استاندارد های جهانی فاصله دارد ؟!.......ولی دنیای تصویر و سالها انتشار آن خود را از این فرمول کاملا جدا کرد :
سریال هملاک گراو Heklock Grove
فصل اول سریال هملاک گراو محصول سال 2013 شبکه نتفلیکس Netflix را دیدم که پس از ساخت سریال درام سیاسی "خانه پوشالی " از سوی شبکه فوق جالب توجه بود .لازم به تاکید میدانم که بنده صرفا نظر خودم را در این پست عرض میکنم و این احتمالا متفاوت و جدا از هرگونه تحلیل و نقد اساتید فن میباشد .
به نظر من این سریال را بیشتر در گروه سریال های درام مرموز میتوان قرارداد و وجه ترسناک آن از دو وجه دیگر عنوان شده بسیار کمرنگ تر میباشد . این سریال از یک سوژه تکراری ؛ ایده ای قابل قبول برای ایجاد یک خط داستانی ساده ولی متکی بر شخصیت های مرموز و پردازش آنها استفاده کرده است و داستان از پیچیده شدن تدریجی شخصیت ها بجای شفاف سازی آنان به همراه فضای سیاه و تیره داستان استفاده کرده تا حداقل کشش و جذابیت های ویژه سریال ها را برای پیگیر شدن بیننده تلویزیونی بوجود آورد .
این وبلاگ مشتمل بر یادداشتهای روزانه من در خصوص نقطه نظرات و نکات مورد علاقه ام در مباحث مختلف میباشد . سینما ؛ و نکات کاربردی در خصوص مهارت های کسب و کار و مدیریت اگرچه به ظاهر سنخیتی با یکدیگر ندارند ولی بدلیل علاقه شخصی ام ؛ دو بخش اصلی وبلاگ مرا تشکیل میدهند . امیدوارم مشوق من برای توسعه و تکمیل بخش های مختلف وبلاگ ؛ نظرات خوانندگان محترم باشد .